جاوا اسکریپت
داد می زد گریه می کرد،می گفت:می خواهم صورت برادرم را ببوسم...
اجازه نمی دادند.
یکی گفت:خواهر است مگر چه اشکالی دارد؟بگذارید برادرش را ببوسد.
گفتند:شما اصرار نکنید نمی شود...
این شهید سر ندارد