جاوا اسکریپت

....کاش شهید شویم هیئت سائلان الحسین اصفهان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیئت سائلان الحسین اصفهان


شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12

سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.


شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ


شما یادتون نمیاد ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.


شما یادتون نمیاد تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی !

شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.

شما یادتون نمیاد ، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !

شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!

شما یادتون نمیاد شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.

شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون

شما یادتون نمیاد یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

شما یادتون نمیاد دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !

شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو 180 درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

شما یادتون نمیاد: آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !

شما یادتون نمیاد: انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

شما یادتون نمیاد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.

شما یادتون نمیاد آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!

شما یادتون نمیاد اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا؟

شما یادتون نمیاد

 


[ چهارشنبه 90/10/28 ] [ 2:0 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

داد می زد گریه می کرد،می گفت:می خواهم صورت برادرم را ببوسم...

اجازه نمی دادند.

یکی گفت:خواهر است مگر چه اشکالی دارد؟بگذارید برادرش را ببوسد.

گفتند:شما اصرار نکنید نمی شود...

این شهید سر ندارد

سائلان الحسین


[ سه شنبه 90/10/27 ] [ 10:2 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

امام حسین (غ)

خداوندا، تو آگاهی که آنچه انجام دادیم ، نه برای رقابت در کسب جاه و مقام بود و نه برای چیزهای پوچ و بیهوده دنیا، بلکه برای این بود که نشانه های راه دینت را ارائه دهیم و (مفاسد را) در شهرهای تو اصلاح کنیم تا بندگان مظلوم تو در امنیت و آسایش باشند و به احکام تو عمل کنند.

سائلان الحسین


[ سه شنبه 90/10/27 ] [ 4:14 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

یک نفر را مثل آقاى خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد
و خدمتگزار، و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند،
پیدا نمى کنـید، ایشان را من سالهاى طولانى مى شناسم،.
» امام خمینى «قدس سره»

سائلان الحسین


[ پنج شنبه 90/10/8 ] [ 9:8 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

سروری: 9دی تجلی جمهوریت انقلاب اسلامی بود. 9دی یک نقطه‌ی عطف در تاریخ اسلامی است که به تعبیری می‌شود گفت به جنگ احزاب دشمن خاتمه داد./ کوثری: مسئولین هم باید بدانند که بالاخره نسبت به این وفاداری مردم در 9 دی بتوانند انشاء‌الله به موقع هم خوب تصمیم بگیرند/ کرمی راد: مسئولین باید بدانند مردم جلوتر از مسئولین حرکت می‌کنند.9 دی حرکت خودجوش مردمی بود این موج بزرگ را راه انداخت و در واقع یک تودهنی خیلی بزرگ بود برای خواصی که بصیرت نداشتند.

سائلان الحسین


[ سه شنبه 90/10/6 ] [ 6:45 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

یک روز  از بهشتت    #   دزدیده ایم یک سیب

عمری است در زمین ات  # هستیم تحت تعقیب

خوردیم در زمین ات #  این خاک تازه تاسیس

از پشت سر به شیطان # از روبرو به ابلیس

از سکر نامت ای دوست # با آن که مست بودیم

مارا ببخش یک عمر # شیطان پرست بودیم

حالا در این جهنم  # این سرزمین مرده

تاوان آن گناه و # آن سیب کرم خورده

باید میان این خاک # در کوه و دشت و جنگل

عمری ثواب کرد و # برگشت جای اول ...!

سائلان الحسین


[ دوشنبه 90/10/5 ] [ 11:26 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

خداوندا، اگر مرا به گناهان بازخواست کنی، من تو را به کرم و بخششت می خوانم و اگر مرا با خطاکاران در یک جا محبوس سازی، به آنها خواهم گفت که من خدا را دوست می داشتم. ای مولای من، نه اطاعت من به تو سودی می رساند و نه گناهم ضرری را متوجه تو می کند. پس به من آنچه به تو سودی نمی رساند عنایت کن و آنچه به تو ضرری نمی رساند از من ببخشای. به درستی که تو مهربان ترینِ مهربانانی.

سائلان


[ شنبه 90/10/3 ] [ 3:58 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

 

 انگرى، کابریل

به عوض اینکه واقعه کربلا، موجب ترس طرفداران حسین (ع) و على (ع) شود، شجاعت شیعیان را برانگیخت و آنان را به گرفتن انتقام تهییج کرد .

سائلان


[ جمعه 90/10/2 ] [ 10:0 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

ثارالله» به این معناست که خون بهای امام حسین علیه السلام، متعلق به خداست و او کسی است که خون بهای امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت. این واژه، حاکی از شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا علیه السلام با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیلة خدا می‌ماند که جز با انتقام گیری و خون خواهی خدا، تقاص نخواهد شد .

سائلان الحسین



[ پنج شنبه 90/10/1 ] [ 2:58 عصر ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]

رود خونی که از شهیدان کربلا بر صحرای طف جاری شد، فرات حقیقتی گشت که جرعه نوشان عزت و آزادگی را ازهر مذهب و مسلک و هر دین و آیین به قدر تشنگی سیراب کرد.

در این مسیر از نخستین مسیحی حق جویی که رویاروی یزید در کاخ سبز بر او شورید تا در عصر ما، کم نیستند مسیحیانی چون «جرجی زیدان»، «جرج جرداق» و دهها مسیحی حق جوی دیگر که حقیقت ناب همه ادیان راستین را در «اهل بیت پاک پیامبر(ص)»، در «محراب شهادت علی(ع)» و در «صحرای خونین کربلا» یافته اند و در این باره آثاری پدید آورده اند .

سائلان الحسین


[ چهارشنبه 90/9/30 ] [ 9:31 صبح ] [ علمدار ولایت ] [ نظرات () ]
<   <<   6   7   8   9      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 113546