هیئت سائلان الحسین اصفهان |
امان از آن وقتی که حرفی برای زدن نباشد
امان از آن زمانی که چیزی برای خرج کردن نباشد
امان از وقتی که گوشی برای شنیدن نباشد
امان از آن وقت که به هیچ کسی مورد اعتماد نباشد
امان از زمانی که تمام دردت بی دردی باشد
امان از زمانی که هیچ امانی نباشد
امان از زمانی که هیچ باشد
امان از این روزگار که ....
یاحق [ پنج شنبه 90/12/4 ] [ 1:58 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه؟ ما یک عده ایرونی توی بهشت داریم که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! بجای پابرهنه راه رفتن کفش نایک و آدیداس درخواست میکنن. هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون ‘بنز’ یا ‘ب ام و’ یا ‘تویوتا لکسوز’ جائی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده… یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!
آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم… امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و پسته و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های تقدس بالای سرشون رو به بقیه میفروشن. چند تاشون کوپن جعلی بهشت درست کردن و به ساکنین بخت برگشته جهنم میفروشن. چندتاشون دلالی باز کردن و معاملات املاک شمال بهشت میکنن. یک سری شون حوری های بهشت را با تهدید آوردن خونه شون و اونارو “سرکار” گذاشتن و شیتیلی میگیرن. بقیه حوری ها هم مرتب میگن ما رو از لیست جیره ایرانیها بردار که پدرمونو درآوردن، اونقدر به ما برنج دادن که چاق شدیم و از ریخت افتادیم.
خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیها هم مثل بقیه، آفریده های من هستند و بهشت به همه انسان ها تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نیست! برو یک زنگی به شیطون بزن تا بفهمی دردسر واقعی یعنی چی!!!
جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان… دو سه بار میره روی پیغام گیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بخش ایرانیان بفرمایید؟ یاحق [ چهارشنبه 90/12/3 ] [ 12:56 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 6:26 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
<<<<<بیایید از دید خدا به جهان نگاه کنیم>>>>> به خاطر این جهان گناه میکنیم؟؟؟ اگر از دید خدا به زمین بنگریم همه چیز بسیار کوچک و ناچیزه بهتر نیست به جای گناه کردن در این زمین کوچک به عبادت خدا بپردازیم اگه لحظه ی کوتاهی از دید خدا بنگریم همه چیز آنقدر بی اهمیت جلوه میکند و آنقدر کوچک است که به گناهانمان خواهیم خندید انسانهای زیادی که خدا از دور میبیندشان و از نزدیکشان با خبر است چقدر کوچیکن به خاطر تصاحب چند متر زمین یا تصاحب مال بیشتر با هم میجنگند و خدا از دور میبیند.... یا حق
[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 6:23 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
بال هایت را کجا جا گذاشتی؟پرنده بر شانه های انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: "اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی."
پرنده گفت: "من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم.اما گاهی پرنده ها و آدم ها را اشتباه می گیرم."
انسان خندید و به نظرش این خنده دار ترین اشتباه ممکن بود.
پرنده گفت: "راستی، چرا پر زدن را کنار گذاشتی؟" انسان منظور پرنده را نفهمید، اما باز هم خندید.
پرنده گفت: "نمی دانی، توی آسمان چه قدر جای تو خالیست." انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد.چیزی که نمی دانست چیست. شاید یک آبی ِ دور. یک اوج دوست داشتنی.
پرنده گفت: "غیر از تو، پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است. درست است که پرواز برای پرنده یک ضرورت است، اما اگر تمرین نکند فراموش می شود."
پرنده این را گفت و پر زد. انسان ردّ پرنده را دنبال کرد تا این که چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد.
آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت: "یادت می آید، تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود. اما تو آسمان را ندیدی. راستی، عزیزم، بال هایت را کجا جا گذاشتی؟"
انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد.
آن وقت رو به خدا کرد و گریست... [ سه شنبه 90/12/2 ] [ 10:17 صبح ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
بارها از خود پرسیدم: زندگی چیست؟ پس سوار بر کبوتر سپید بال خیال به
باغ اندیشه ها رفته ام و از میان آنها چنین گل هایی چیده ام:
زندگی یعنی عبور جاده های انتظار، به راستی ما نمیدانیم مفهوم زندگی چیست؟!
لقمه نان در خانه یتیمان مفهوم زندگی باشد؟
مهربانی هست محبت هست، عشق هست? جدایی نفرت هم هست.
((زندگی یعنی با تو بودن))
زمان بی هدف بی یار تنها میروم? میروم در دشتی بزرگ? در سراشیبی که نامش
زندگیست، تایابم آنچه را گم کرده ام...!
آیه های عشق من? نام چه کسی نوشته شده است.
تمام قلبم از نام اوغزل خوانی میکند، هر انسانی یک دل دارد و آن را به
یک دل می سپارد.
به آن بنگرید از هرکران پیداست. زندگی پر از امواج پر تلاطم است که انسان
را در هر لحظه به سویی میکشاند.
[ دوشنبه 90/12/1 ] [ 5:16 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
تاریخچه آسمان شب جهان خلق شده بسیار بزرگ میباشد,اگر خورشید را به اندازه دانه نمک کوچک کنیم,زمین نقطه ای میکروسکوپی خواهد شد در مداری به شعاع یک اینچ,وقطر مدار مریخ به اندازه یک کف دست. در گذشته گالیله وجود سیارات را اثبات کرد.بشر همواره در فکر جستجوی اعماق فضا بوده است,کپلراختر شناس آلمانی به گالیله خاطر نشان کرد.اگر برای فضا کشتیها و یا سفینههایی وجود داشت افرادی خواهند بود که از فواصل هولناک باکی نداشته باشند. تمام کسانی که وقت خود را صرف تماشای آسمان شب میکنند دیر یا زود چیزی را خواهند دید که نمیتوانند شناسایی کنند.مهمترین بخش سوال اینست که چه طور دیدهها را تفسیر میکنیم.
اما آیا قطعا میتوانیم وجود موجودات فضایی را رد کنیم , 400 میلیارد ستاره و 500 میلیارد کهکشان , آیا ما تنها موجودات در این کهکشان هستیم؟ [ یکشنبه 90/11/30 ] [ 12:55 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
شاید پیش از این خواص درمانی اشک را یک نکته نه چندان مهم در خصوص آرامش اعصاب و در برخی داستانها عرفانی یا توهمات افسانه ای به عنوان حلال یا ماده ای شفا بخش عنوان میکردیم .
اما اینک با تعجب شنیده ایم که اشک انسان به طور کاملا واقعی و علمیدر مقابله با سطوح خطرناک میکروبی و قارچی بسیار قدرتمند است و حتی صدها برابر بهتر از داروها.
طبق آزمایشات خارق العاده ای که دکتر گرگوری وایس زیست شناس مولکولی در دانشگاه کالیفرنیا در خصوص نحوه عملکرد خواص معجزه آسای اشک انسان و تغییرات بیولوژیکی به این مهم دست یافت که وجود یک آنزیم به نام لیسوزیوم در اشک انسان باعث خواهد شد به مانند اسیدی باکتریها و قارچهای بدن انسان را در خود حل کند .
محققان به طور جدی تحقیقاتی را در خصوص خاصیت درمانی اشک آغاز کردند و به طور خلاصه آشنایی کاملی را با عملکرد رویارویی این آنزیم با میکروبها دست پیدا کردند.
البته همچنان رازو رمزهایی نهفته در اشک ریختن و خاصیت مفید آن وجود دارد .اگر ما قدرت گریه کردن نداشتیم علاوه بر بروز بیماریها روحی مواد سمیدر بدن به طور مناسب دفع نمیشد شاید تصور کنید این فرآیند توسط تعریق قابل انجام است اما ثابت شده است که هورمونهایی که پس از استرس تولید میشوند تنها قادر خواهند بود با مولکولهای اشک واکنش دهند , از طرفی وجود آنزیم در قطرات اشک مانند لشگری عظیم است که تمامیسمو م , عناصر مزاحم و آسیب زا را نابود خواهد کرد [ شنبه 90/11/29 ] [ 7:51 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
تا آن روز جواب تمام سوالاتش فقط یک عکس از پدرش بود ، ولی بالاخره آخرین جواب را گرفت ، یک پلاک و یک چفیه یک تکه استخوان . [ جمعه 90/11/28 ] [ 9:54 صبح ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک
عشق یعنی یه شهید با لبهای تشنه سینه چاک من از اهالی دیار عشقم من از قبیله و تبار عشقم هنوزم از دم امام امت هلاک عشق و بی قرار عشقم عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک عشق یعنی یه شهید با لبهای تشنه سینه چاک منم که جا موندم از شهادت به حق قرآن و حق عترت امید من اینه که با ولایت چه رونقی شده به کار عشقم عشق یعنی یه جوون یه جوون بی نام و نشون عشق یعنی یه نماز با وضو گرفتن توی خون عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک عشق یعنی یه شهید با لبهای تشنه سینه چاک به یاد صوت اذان اکبر به یاد ظهر و نماز دلبر به یاد تسلیم امر داور غلام پروردگار عشقم عشق یعنی یه پدر که شب ها بیداره تا سحر عشق یعنی یه خبر خبر یه مفقود الاثر عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک عشق یعنی یه شهید با لبهای تشنه سینه چاک گرفته دل هوای کربلا رو بیا ببین به روی نی سرا رو آتیش گرفت دامن خیمه ها رو منم اسیر یادگار عشقم عشق یعنی یه پیام تا بقیة الله و قیام عشق یعنی یه کلام پا به پای فرزند امام عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک عشق یعنی یه شهید با لبهای تشنه سینه چاک
[ چهارشنبه 90/11/26 ] [ 10:31 عصر ] [ علمدار ولایت ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |